شب زنده ها
نميدانم انگيزهي همميهنان از هككردن سايت شبزندهها چيست؟با فرهنگ اين مردم مخالفند يا قصد تفنن دارند؟
View Articleسازها برای آبادی لالاییمیخوانند
به پرویز مشکاتیان و ساز آسمانیاش! سازها برای آبادی لالاییمیخوانند میرزا میآید کنار ضریح و دستش...
View Articleدايگان نجيب
دايگان نجيب نميدانم چي شده كه زن سيني صبحانه را همانجا جلوي در ميگذارد روي ميز و صداي سيني ميپيچد توي سرم. دست ميگذارد روي گوله موي مشكردهاي كه از كنار مقنعهي سفيدش ريخته روي صورت ككمكزدهاش...
View Articleمادرم را چشمانش به خاك ميسپارند
مادرم را چشمانش به خاك ميسپارند كيوان مچ دست خواهرش را ميگيرد و همينطور كه دارد ميكشدش توي قايق، خيرهميماند به سرخي غروب كه روي برگهاي گردوي آنطرف رودخانه، رنگ برگهاي خشكيدهاي...
View Articleدختر روردخانه
دختر روردخانه آنور را يك بيل بريز، الآن آب راه بازميكند! تو به بو لجنش كار نداشتهباش! واسهات عاديميشود. كي ميگويد؟ وايستا خودت ببين! آنقدر آب جوي بيايدبالا كه تا كمرت را...
View Articleخركشي
خركشي جيغ بچهها كه دوباره از بيرون بلندميشود، عنابهاي توي چشمهاي حسينخان غلتميخورد و روي قاب عكس روي ديوار كه يك پارچهي سياه را گوشهاش كشيدند، ميايستد. بچهها انگار سروان مثل پارسال اعدامي...
View Articleجشن نوروز
براي دستگير هميشگيام مهدي زارع جشن نوروز مهرزاد ميايستد. ابروهاي پنبهايش را تا چروكافتادن پوست...
View Articleپرستشگاه ايزدان مدفون
پرستشگاه ايزدان مدفون بوي چراغ پيسوز قنات را پرميكند، بيآنكه نورش جلوتر از شكمم كه تا نيمه در آب فرورفته برسد. چند ساعتي هست، كه خورشيد خودش را از دهانههاي قنات تو انداخته، بيآنكه...
View Articleمائده
مائده روي تخت روبهروي پنجره درازکشيدي. دستت را روي سينهات ميگذاري. حولهي سفيدي را که تنتکردي، محکمميکني و به صداي قطرههاي آب گوشميدهي، که روي سر شوهرت فرودميآيد و در وان...
View Articleخاطرات يكي از چاكران شاهعباس به ضميمهي يادداشتي ديگر
خاطرات يكي از چاكران شاهعباس به ضميمهي يادداشتي ديگر تهماندهي نوري كه خود را به زور از تنها روزنه اينجا كشانده، تا نشاندهد، در به بيرون راهدارد، تا پاي ديوار كشيدهشدهاست....
View Articleبركت 1
بركت 1 - مگه تقصير منه كه دارن زن و بچت از گشنگي ميميرن؟ همينايي كه گرفتي واسم آوردي وردار ببر بشون بده بخورن! چي رو كوتا بيام؟ هر روز ورميداره ميياره. ميبينه رو دستمون مونده و مونديم با...
View Articleقربانياي که دريا نپذيرفت
قربانياي که دريا نپذيرفت موجها خون خورشيد را به پايم ميزنند. انگار ماه خورشيد را لب آب بردهباشد، تا اينطور خونش را به دريا بپاشد، که هرچه کنم، پايم روي علفهاي زير پا لهشدهي جزيره سربخورد و...
View Articleجنازهاي كه نخواست چشمانش را ببندد
جنازهاي كه نخواست چشمانش را ببندد نزن خب! چي فكرميكنند؟ صبرنميكنم. بيخود گفتم، صبرميكنم. همينجا لاشه را بگذار زمين برويم! به خدا بوي كافور...
View Articleپرستشگاه ايزدان مدفون
پرستشگاه ايزدان مدفون بوي چراغ پيسوز قنات را پرميكند، بيآنكه نورش جلوتر از شكمم كه تا نيمه در آب فرورفته برسد. چند ساعتي هست، كه خورشيد خودش را از دهانههاي قنات تو انداخته، بيآنكه...
View ArticleArticle 0
كاج ها، گورستان جسدهاي متعفنبايد دستمال را لاي چوبها، درست زير جسد آتشبزنم، تا باد خفهاش نكند. در اين تاريكي نبايد كسي از لب جاده دودش را ببيند. تنهي اين درختهاي كاجي كه سرشان را زدند تا تابلوي...
View Articleجاماسپ و كركسهاي قلهي مهريشت
جاماسپ و كركسهاي قلهي مهريشت سايهي كركسهايي كه نوك قله، دور بدن برهنهام حلقهزدند، تنها زير پاي خودشان را ميگيرد. دندانهايم كه اينطور به هم ميخورد، لرزي همهي وجودم را فراميگيرد، تا بندهاي...
View Articleسايهي بهرام
سايهي بهرام 1 پيرمرد انگشتش را روي بيني نوكعقابياش ميكشد. قطرهي عرق را روي آجرفرشهاي پيادهرو پرتميكند و با سرش به بانك اشارهميكند. -اون زنو با دو تا دختراش ميبيني؟ خورشيد...
View Articleصبحي (فضل الله مهتدي)
مدتهاست همراه دوستانم به دنبال صداي صبحي قصهگوي شناختهشدهي راديو هستم. تنها صدايي كه تا به اينجا به دستگيري دوست ديرينم عماد يافتهام، براي دوستان ميگذارم.صداي صبحيتا به دستگيري ديگر...
View Article
More Pages to Explore .....