Quantcast
Channel: داستان نویس
Browsing all 55 articles
Browse latest View live

شب زنده ها

نمي‌دانم انگيزه‌ي هم‌ميهنان از هك‌كردن سايت شب‌زنده‌ها چيست؟با فرهنگ اين مردم مخالفند يا قصد تفنن دارند؟

View Article



شب‌زنده‌ها

بازگشت دوباره‌ي شب‌زنده‌ها را تبريك مي‌گويم

View Article

ساز‌ها برای آبادی لالایی‌می‌خوانند

                                                                                                    به پرویز مشکاتیان و ساز آسمانی‌اش! ساز‌ها برای آبادی لالایی‌می‌خوانند  میرزا می‌آید کنار ضریح و دستش...

View Article

و درختان خشكيده برگ‌مي‌دهند

                                                                                                                                        تقديم به ش‌م س و درختان خشكيده برگ‌مي‌دهند                 از...

View Article

دايگان نجيب

دايگان نجيب نمي‌دانم چي شده كه زن سيني صبحانه را همان‌جا جلوي در مي‌گذارد روي ميز و صداي سيني مي‌پيچد توي سرم. دست مي‌گذارد روي گوله موي مش‌كرده‌اي كه از كنار مقنعه‌ي سفيدش ريخته روي صورت كك‌مك‌زده‌اش...

View Article


مادرم را چشمانش به خاك مي‌سپارند

مادرم را چشمانش به خاك مي‌سپارند        كيوان مچ دست خواهرش را مي‌گيرد و همين‌طور كه دارد مي‌كشدش توي قايق، خيره‌مي‌ماند  به سرخي غروب كه روي برگ‌هاي گردوي آن‌طرف رود‌خانه، رنگ برگ‌هاي خشكيده‌اي...

View Article

دختر روردخانه

دختر روردخانه                 آن‌ور را يك بيل بريز، الآن آب راه باز‌‌مي‌كند! تو به بو لجنش كار نداشته‌باش! واسه‌ات عادي‌مي‌شود. كي مي‌گويد؟ وايستا خودت ببين! آن‌قدر آب جوي بيايد‌بالا كه تا كمرت را...

View Article

خر‌كشي

خر‌كشي جيغ بچه‌ها كه دوباره از بيرون بلند‌مي‌شود، عناب‌هاي توي چشم‌هاي حسين‌خان غلت‌مي‌خورد و روي قاب عكس روي ديوار كه يك پارچه‌ي سياه را گوشه‌اش كشيدند، مي‌ايستد. بچه‌ها انگار سروان مثل پارسال اعدامي...

View Article


جشن نوروز

                                                                         براي دست‌گير هميشگي‌ام مهدي زارع جشن نوروز                         مهرزاد مي‌ايستد. ابرو‌هاي پنبه‌ايش را تا چروك‌افتادن پوست...

View Article


پرستشگاه ايزدان مدفون

پرستشگاه ايزدان مدفون         بوي چراغ پي‌سوز قنات را پر‌‌مي‌كند، بي‌آن‌كه نورش جلو‌تر از شكمم كه تا نيمه در آب فرو‌رفته برسد. چند ساعتي هست، كه خورشيد خودش را از دهانه‌‌هاي قنات تو انداخته، بي‌آن‌كه...

View Article

مائده

مائده          روي تخت رو‌به‌روي پنجره دراز‌کشيدي. دستت را روي سينه‌ات مي‌گذاري. حوله‌ي سفيدي را که تنت‌کردي، محکم‌مي‌کني و به صداي قطره‌هاي آب گوش‌مي‌دهي، که روي سر شوهرت فرود‌مي‌آيد و در وان...

View Article

خاطرات يكي از چاكران شاه‌عباس به ضميمه‌ي يادداشتي ديگر

خاطرات يكي از چاكران شاه‌عباس به ضميمه‌ي يادداشتي ديگر                    ته‌مانده‌ي نوري كه خود را به زور از تنها روزنه اين‌جا كشانده، تا نشان‌دهد، در به بيرون راه‌دارد، تا پاي ديوار كشيده‌شده‌است....

View Article

بركت 1

بركت 1 -         مگه تقصير منه كه دارن زن و بچت از گشنگي مي‌ميرن؟ همينايي كه گرفتي واسم آوردي وردار ببر بشون بده بخورن! چي رو كوتا بيام؟ هر روز ور‌مي‌داره مي‌ياره. مي‌بينه رو دستمون مونده و مونديم با...

View Article


قرباني‌اي که دريا نپذيرفت

قرباني‌اي که دريا نپذيرفت موج‌ها خون خورشيد را به پايم مي‌زنند. انگار ماه خورشيد را لب آب برده‌باشد، تا اين‌طور خونش را به دريا بپاشد، که هر‌‌چه کنم، پايم روي علف‌هاي زير پا له‌شده‌ي جزيره سر‌بخورد و...

View Article

جنازه‌اي كه نخواست چشمانش را ببندد

جنازه‌اي كه نخواست چشمانش را ببندد                                                      نزن خب! چي فكر‌مي‌كنند؟ صبرنمي‌كنم. بي‌خود گفتم، صبر‌مي‌كنم. همين‌جا لاشه را بگذار زمين برويم! به خدا بوي كافور...

View Article


پرستشگاه ايزدان مدفون

پرستشگاه ايزدان مدفون         بوي چراغ پي‌سوز قنات را پر‌‌مي‌كند، بي‌آن‌كه نورش جلو‌تر از شكمم كه تا نيمه در آب فرو‌رفته برسد. چند ساعتي هست، كه خورشيد خودش را از دهانه‌‌هاي قنات تو انداخته، بي‌آن‌كه...

View Article

Article 0

كاج ها، گورستان جسد‌هاي متعفنبايد دستمال را لاي چوب‌ها، درست زير جسد آتش‌بزنم، تا باد خفه‌اش نكند. در اين تاريكي نبايد كسي از لب جاده دودش را ببيند. تنه‌ي اين درخت‌هاي كاجي كه سرشان را زدند تا تابلوي...

View Article


جاماسپ و كركس‌هاي قله‌ي مهريشت

جاماسپ و كركس‌هاي قله‌ي مهريشت سايه‌ي كركس‌هايي كه نوك قله، دور بدن برهنه‌ام حلقه‌زدند، تنها زير پاي خودشان را مي‌گيرد. دندان‌هايم كه اين‌طور به هم مي‌خورد، لرزي همه‌ي وجودم را فرا‌مي‌گيرد، تا بند‌‌هاي...

View Article

سايه‌ي بهرام

سايه‌ي بهرام 1             پير‌مرد انگشتش را روي بيني نوك‌عقابي‌اش مي‌كشد. قطره‌ي عرق را روي آجر‌فرش‌هاي پياده‌رو پرت‌مي‌كند و با سرش به بانك اشاره‌مي‌كند. -اون زنو با دو تا دختراش مي‌بيني؟ خورشيد...

View Article

صبحي (فضل الله مهتدي)

مدت‌هاست همراه دوستانم به دنبال صداي صبحي قصه‌گوي شناخته‌شده‌ي راديو هستم. تنها صدايي كه تا به اين‌جا به دست‌گيري دوست ديرينم عماد يافته‌ام، براي دوستان مي‌گذارم.صداي صبحيتا به دست‌گيري ديگر...

View Article
Browsing all 55 articles
Browse latest View live




Latest Images